مهرادمهراد، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

برای پسرم مهراد

بدون عنوان

پسرم عزيز دلم روزها دارن تند تند ميگذرن و من اصلا باورم نميشه كه تو داره يك سالت ميشه روز به روز شيطون تر ميشي ومن خيالم فعلا راحته كه تو خوبي.مدرسه ودانشگاه باعث شده كه كمتر پيشت باشم ولي هر لحظه سر كلاس چشمم به عكس توه وكلي از ديدنت انرژي ميگيرم.بودنت بهم نيرو ميده تا براي تو مادري باشم كه بهش هميشه افتخار كني.  
24 مهر 1392

بدون عنوان

   يه روز خوب توي آتليه كه تو كلي خوب و خوشحال بودي چند تا عكس گرفتيم اينو از همه بيشتر دوس دارم. ...
7 مهر 1392

بدون عنوان

  ديگه عذاب وجدان گرفته بودم خيلي وقته كه چيزي ننوشتم عزيزم اين روزا سرم خيلي شلوغه.مدرسه ودانشگاه از يك طرف تو و بابات از يه طرف ديگه.اين روزا خيلي خسته ام ولي بايد عادت كنم و من تمام اين كارا رو به خاطر تو انجام ميدم.دوست دارم پسرم
7 مهر 1392
1